«اشراط» (جمع «شَرَط») به معنای علامت است. بنابراین «اشراط الساعة» به معنای نشانههای نزدیک شدن قیامت است. [1] این اصطلاح بر مجموع حوادثی اطلاق میشود که پیش از واقعه عظیم قیامت، اتفاق خواهد افتاد.
تعبیر «اَشْراطُ السَّاعَة» تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفته است:
«فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ»؛ [2] «آیا آنها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ایمان آورند] در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است، اما هنگامی که بیاید تذکر و ایمان آنها سودی نخواهد داشت».
در روایات - بهویژه از طریق اهل سنّت [3] - اینانگاره، فراوان مورد اشاره قرار گرفته است.
یکی از حوادث مهمی که در آستانه قیامت رخ خواهد داد و مورد اتفاق شیعه و اهل سنّت است، ظهور مردی از خاندان پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میباشد.
شیعه معتقد است:
او فرزند امام حسن عسکریعلیه السلام است که در سال 255 ق. متولد شده و هماکنون به قدرت الهی زنده است. هر گاه خداوند اراده کند، او پرچم قیام را بر دوش خواهد گرفت و تا او نیاید و حکومت عدل را در گیتی برپای ندارد، عمر جهان به سر نمیرسد و قیامت بر پا نمیگردد.
به نظر میرسد روایات بیانگر نشانههای ظهور و روایات حکایتگر نشانههای برپایی قیامت، در هم آمیخته شده باشند. (نشانههای ظهور)
پیامبر گرامی اسلام میفرماید:
«عَشرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لابُدَّ مِنْها السُّفیَانِیُّ وَالدَّجّالُ وَالدُّخانُ وَالدّابَّةُ وَخُروُجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولُ عِیسیعلیه السلام وَخَسْفٌ بِالْمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزیرَةِ العَرَبِ وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ عَدَن تَسُوقُ النّاسَ اِلَی المَحْشَرِ»؛ [4] «ده چیز، پیش از برپایی قیامت، به ناگزیر رخ خواهد داد: خروج سفیانی و دجّال، پیدا شدن دود و جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عیسیعلیه السلام از آسمان، فرو رفتن [در زمین] در ناحیه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزیرةالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر میخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر میکشاند».
بر این اساس، همه نشانههای ظهور، به گونهای نشانههای قیامت هم هستند؛ ولی همه نشانههای قیامت، نمیتوانند نشانههای ظهور باشند؛ زیرا ممکن است، برخی از آنها پس از ظهور حضرت مهدیعلیه السلام واقع شوند.
یکی از مشروحترین و جامعترین احادیث در این زمینه، حدیثی است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله در داستان حجةالوداع نقل کرده و حاوی نکات ارزشمند فراوانی است. او میگوید: «ما با پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله در «حجةالوداع» بودیم، حضرت حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا شما را از «اَشْراطُ السَّاعة» آگاه کنم و سلمان - که در آن روز از همه به پیامبرصلی الله علیه وآله نزدیکتر بود - عرض کرد: آری ای رسول خدا!
فرمود: از نشانههای قیامت تضییع نماز، پیروی از شهوات، تمایل به هواپرستی، گرامی داشتن ثروتمندان و فروختن دین به دنیا است. در این هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب میشود - آن چنان که نمک در آب [ذوب میشود] - از این همه زشتیها که میبیند و توانایی بر تغییر آن ندارد.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا چنین امری واقع میشود؟
فرمود: آری، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست! در آن زمان، زمامدارانی ظالم، وزرایی فاسق، کارشناسانی ستمگر، و امنایی خائن بر مردم حکومت میکنند.
سلمان پرسید: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟
فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم در دست اوست! در آن هنگام زشتیها، زیبا و زیباییها، زشت میشود. امانت به خیانتکار سپرده میشود و امانتدار خیانت میکند. دروغگو را تصدیق و راستگو را تکذیب میکنند.
سلمان پرسید: ای رسول خدا! آیا چنین چیزی واقع میشود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم در دست اوست! در آن روز حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبرها مینشینند و دروغ، «ظرافت» و زکات «غرامت» و بیتالمال «غنیمت» محسوب میشود.
مردم به پدر و مادر [خود] بدی میکنند و به دوستانشان نیکی و ستاره دنبالهدار در آسمان ظاهر میشود.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست اوست! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت میشود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و برای ثروت اندوزی به کار میگیرند). باران کم میشود. صاحبان کَرَم خسیس و تهیدستان، حقیر شمرده میشوند. در آن هنگام بازارها به یکدیگر نزدیک میگردد. یکی میگوید چیزی نفروختم و دیگری میگوید سودی نبردم! همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار میگشایند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست اوست! در آن زمان اقوامی به حکومت میرسند که اگر مردم سخن بگویند، آنان را میکشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباح میشمرند! اموال آنها را غارت میکنند و احترامشان را پایمال و خونهایشان را میریزند! دلها را پر از عداوت و وحشت میکنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب میبینی!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری، قسم به آن کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام چیزی از مشرق و چیزی از مغرب میآورند (قوانینی از شرق و قوانینی از غرب) و امت من متلوّن میگردد! وای در آن روز بر ضعفای امت از آنها و وای بر آنها از عذاب الهی! نه بر صغیر رحم میکنند، نه به کبیر احترام میگذارند و نه گنهکاری را میبخشند! بدنهایشان همچون آدمیان است؛ اما قلبهایشان قلبهای شیطانها است.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست او است! در آن زمان مردان به مردان قناعت میکنند و زنان به زنان و بر سر پسران به رقابت بر میخیزند؛ همانگونه که برای دختران در خانوادههایشان! مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان میکنند! زنان بر زین سوار میشوند (و به خودنمایی میپردازند)؛ لعنت خدا بر آنان باد!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن زمان به تزیین مساجد میپردازند، آنچنان که یهود و نصارا معابد را تزیین میکنند! قرآنها را میآرایند (بیآنکه به محتوای آن عمل کنند)! منارههای مسجد طولانی و صفوف نماز گزاران فراوان میشود؛ اما دلها نسبت به یکدیگر دشمن و زبانها مختلف است!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن هنگام پسران امت من با طلا تزیین میکنند و لباسهای ابریشمین حریر و دیباج میپوشند و از پوستهای پلنگ برای خود لباس تهیه میکنند!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام زنا آشکار میگردد. معاملات با غیبت و رشوه انجام میگیرد. دین را فرو مینهند و دنیا را بر میدارند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر شدنی است؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام طلاق فزونی میگیرد، و حدّی برای خدا اجرا نمیشود؛ اما با این حال به خدا ضرر نمیزنند (خودشان زیان میبینند).
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این شدنی است؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام زنان خواننده میشوند. آلات لهو و نوازندگی آشکار میشود و اشرار امتم به دنبال آن میروند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام، ثروتمندان امتم، برای تفریح به حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت، و فقیران آنها برای ریا و تظاهر! در آن زمان اقوامی پیدا میشوند که قرآن را برای غیر خدا فرا میگیرند و با آن همچون آلات لهو، رفتار میکنند! و اقوامی روی کار میآیند که برای غیر خدا علم دین فرا میگیرند! فرزندان نامشروع فراوان میشوند، و قرآن را به صورت غنا میخوانند و برای دنیا بر یکدیگر سبقت میگیرند.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! این در زمانی است که پردههای حرمت دریده و گناه فراوان میشود. بدان بر نیکان مسلط میگردند. دروغ زیاد و لجاجت آشکار میشود. فقر فزونی میگیرد. مردم با انواع لباسها بر یکدیگر فخر میفروشند. بارانهای بیموقع میبارد. قمار و آلات موسیقی را جالب میشمرند، و امر به معروف و نهی از منکر را زشت میدانند؛ به گونهای که مؤمن در آن زمان از همه امت خوارتر میشود. قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته به یکدیگر بدگویی میکنند و آنها را در ملکوت آسمانها افرادی پلید و آلوده میخوانند.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع میشود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن هنگام ثروتمند رحمی بر فقیر نمیکند، تا آنجا که نیازمندی در میان جمعیت به پا میخیزد و اظهار حاجت میکند، و هیچ کس چیزی در دست او نمینهد!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام «رویبضة» سخن میگوید!
سلمان عرضکرد: پدر ومادرم فدایت باد ای رسول خدا! «رویبضة» چیست؟
فرمود: کسی درباره محروم سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت (و کسی اظهار نظر میکند که مجال اظهار نظر به او نمیدادند).
در این هنگام طولی نمیکشد که فریادی از زمین بر میخیزد، آن چنان که هر گروهی خیال میکند این فریاد در منطقه آنها است.
باز مدتی که خدا میخواهد به همان حال میمانند، سپس در این مدت زمین را میشکافند و زمین پارههای دل خود را بیرون میافکند. فرمود: منظورم طلا و نقره است. سپس به ستونهای مسجد با دست مبارکش اشاره کرد و فرمود: همانند اینها! و درآن روز دیگر طلا ونقرهبهدرد نمیخورد.
[و فرمان الهی فرا میرسد]. این است معنای سخن پروردگار:
«فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها». [5] . [6] .
[1] کتاب العین، ج 6، ص 235؛ مجمع البحرین، ج 4، ص 257.
[2] محمد (47)، آیه 18.
[3] ر.ک: صنعانی، المصنف، ج 11، ص 274؛ علی بن جعد، مسند، ص 248؛ ابن ابیشیبه، المصنف، ج 8،ص 267؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص 114؛ النسائی، السنن الکبری، ج 1، ص 255؛ الطبرانی، المعجمالکبیر، ج 9، ص 296.
[4] کتاب الغیبه، ص 436، ح 426؛ ر.ک: صحیح ابن حبان، ج 15، ص 257.
[5] سوره محمد(47)، آیه 18.
[6] تفسیر نمونه، ج 21، ص 454 - 459؛ به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم. همچنین ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 308، ح 6.
- ۱ نظر
- ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۱:۱۹