این عیدها برای من عید نمی شود
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۴۸ ق.ظ
این عید ها برای من عید میشود...!
این عیدها برای من عید نمیشود!
شب با چراغ عاریه فردا نمیشود!
مردمی را می بینم که سراسر شوق و شورند ،
خانه تکانی می کنند و لباس های نو برتن…
اما برای چه ؟ برای که ؟
اینان منتظرند تا بهار شود ؟
سالهاست می اندیشم که
هنگام بهار مگر چه می شود که اینگونه
به هم می ریزیم ، مهربان می شویم،
به سراغ هم می رویم
و از همه مهمتر منتظر می شویم…
انتظار …
سالهاست به لحظات تحویل سال
و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ساکتند
و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!
و هر ساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!
کجایی ای ربیع الأنام و نضره الأیام
نمی دانم،
شاید از گذشته به ایرانیان اینگونه آموختند
تا رزمایش ظهور برگزار کنند …
وصد افسوس که ره گم کردیم
و انتظار خورشید آسمانی را کشیدیم
و حال آنکه تو خود خورشید در زمین ما بودی
و ما ندانستیم.
ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد
با سلام و تبریک سال نو
بسیار عالی لطفا از وبلاگ دیدن کرده و دنبال کنید