امام مهدی از ولادت تا ظهور
این کتاب ترجمه کتاب «الاِمامُ المَهدِیعلیه السلام مِنَ المَهْدِ اِلَی الظُّهُورِ» اثر ارزشمندی از علامه فقید «آیتاللّه سید محمد کاظم قزوینی» است.
سید محمد کاظم قزوینی به سال 1348 ه .ق در شهر مقدس کربلا در خانواده علمی و روحانی «قزوینی» - که از خاندانهای اصیل و ریشه دار آن خطه به شمار میآمد - دیده به جهان گشود، او در مدت عمر پر برکت خود، علاوه بر اینکه سخنوری توانا بود؛ دهها کتاب ارزشمند از خود به یادگار نهاد. بالاخره پس از عمری تلاش، جهاد و فداکاری در ابعاد گوناگون علمی، دینی و اجتماعی، در سیزدهم جمادی الثانی به (1415 ه .ق) جهان را بدرود گفت. [1] .
در این کتاب، موضوعاتی که در مورد شخصیت والای حضرت مهدیعلیه السلام مورد بحث واقع شده عبارت است از:
1. امام مهدیعلیه السلام کیست؟
2. نام و نسب آن حضرت
3. قرآن و نوید از آن حضرت
4. نویدها در سنت پیامبرصلی الله علیه وآله
5. نوید از آن حضرت در روایات امامان نورعلیهم السلام
6. آیا حضرت مهدیعلیه السلام جهان را به نور وجودش روشن ساخته است؟
7. چگونه از دیدگان نهان گشت؟
8. غیبت کوتاه آن حضرت
9. سفیران چهارگانه یا چهار نایب خاصّ
10. چه کسانی در دوران غیبت کوتاه او، به دیدارش مفتخر شدهاند؟
11. غیبت طولانی او
12. چه کسانی در غیبت طولانی او به دیدارش نایل شدهاند؟
13. چگونه تا کنون زیسته است؟
14. چه زمانی ظهور خواهد کرد؟
15. ویژگیهای حضرت مهدیعلیه السلام و نشانههای او
16. نشانههای ظهور آن حضرت
17. مدعیان دروغین
18. چگونه ظهور میکند و از کجا آغاز مینماید؟
19. پس از ظهور چگونه حکومت خواهد کرد؟
20. چگونه دولتها و قدرتها در برابر او سر فرود خواهند آورد؟
21. زندگی جامعه در عصر طلایی او
22. مدت حکومت عادلانه او
23. چگونه روزگارش به پایان میرسد؟
24. پس از او چه خواهد شد؟
و بحثهای دیگری که ضمن این موضوعات مورد بررسی قرار گرفته است.
[1] ر.ک: سید محمدکاظم قزینی مرد علم و اجتهاد.
انواع نشانه های ظهور
نشانههای ظهور گوناگون است و بر شمردن همه این اقسام، نه چندان مفید است و نه لازم؛ چه آنکه بسیاری از آنها، نشانههای قطعی ظهور نمیباشد. افزون بر این، از نظر سند و محتوا نیز دارای اشکال است و درستی و نادرستی آنها، خیلی روشن نیست. از این رو در تقسیم نشانهها تنها به موارد ذیل بسنده میگردد:
یک . نشانههای حتمی و غیر حتمی
در میان نشانههای ظهور، شماری از آنها به روشنی به عنوان «علایم حتمی ظهور» یاد شده است. منظور از «نشانههای حتمی» - در مقابل نشانههای غیر حتمی - آن است که پدیدار شدن آنها - بدون هیچ قید و شرطی - قطعی و الزامی خواهد بود؛ به گونهای که تا آنها واقع نگردد، حضرت مهدیعلیه السلام ظهور نخواهد کرد. البته باید توجه نمود که حتمی و یا مسلم و قطعی بودن وقوع این نشانهها، به این معنا نیست که پدید نیامدن آنها، محال است؛ بلکه به حسب فراهم بودن شرایط و مقتضیات و نبودن باز دارندهها، پدید آمدن آنها - اگر خداوند اراده کند - قطعی خواهد بود.
از روایات فراوانی که در میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد حتمی بودن نشانههای پنج گانه ذیل استفاده میشود: خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیّه و خسف در بیداء.
امام صادقعلیه السلام میفرماید: «پنج امر قبل از قیام قائم از نشانهها است: صیحه و سفیانی و خسف در بیداء و خروج یمانی و قتل نفس زکیّه». [1] .
در پارهای روایات از حتمی بودن آن نشانهها، چنین تعبیر شده است: امام صادقعلیه السلام فرمود: «امور حتمی که قبل از قیام قائم به ناگزیر خواهد بود [عبارت است از:] خروج سفیانی، خسف در بیداء، قتل نفس زکیّه و منادی که از آسمان ندا سر خواهد داد». [2] .
در برابر نشانههای حتمی، نشانههای غیر حتمی قرار دارد؛ یعنی، مقید و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه پدید میآید. به عبارت دیگر نشانههای غیر حتمی شاید پدید آید و شاید پدید نیاید و امام زمانعلیه السلام ظهور کند. پارهای از نشانههایی که به حتمی بودن آنها تصریح نشده، از این قرار است:
1. مرگ و میرها، زلزلهها و جنگها و آشوبهای فراگیر
2. خسوف و کسوف نابههنگام
3. بارش بارانهای فراوان و...
دو . نشانههای متصلبه ظهور و غیر متصل به ظهور
بر اساس روایاتی چند، شماری از نشانههای ظهور، متصل به آن خواهد بود؛ به گونهای که بین آنها و ظهور حضرت مهدیعلیه السلام فاصله زیادی نباشد. البته اینکه فاصله آن نشانهها تا ظهور چه مدت و یا چند روز است، به طور دقیق روشن نیست؛ ولی قدر مسلم آن است که فاصله زیاد نیست و احتمالاً، مجموعه نشانههای متصل به ظهور، در همان سال ظهور، یا سال پیشازآن، رخ میدهد. برایناساس تردیدی نیست که شماری از نشانههای ظهور، نزدیک ظهور و متصل به آن واقع میشود. در مقابل نشانههای غیرمتصل است که در طول تاریخ در دوران غیبت کبری، اتفاق افتاده و خواهد افتاد.
سه . نشانههای غیر عادی
تحقق نشانههای ظهور - همچون واقع شدن سایر پدیدهها - به روال طبیعی و عادی است؛ ولی پیشگویی برخی از آنها، به گونهای در روایات بازتاب یافته که به نظر میرسد، واقع شدن آنها به طور عادی، غیرممکن مینماید و تحقق آنها به صورت غیرطبیعی در چهار چوب معجزه خواهد بود؛ مثلاً طلوع خورشید از مغرب و صیحه آسمانی، اگر همان معنای ظاهری آنها مراد باشد، باید به گونه معجزه رخ دهد؛ زیرا پدیدار شدن چنین اموری، عادتاً ممکن نیست. البته شاید بعضی از این نشانهها، معنای کنایی و رمزی داشته باشد و به رخدادهایی اشاره کند که پیدایش آنها عادتاً امکان دارد.
در پایان گفتنی است که حدیثهای فراوانی در مورد نشانههای ظهور، در منابع روایی وجود دارد. اسناد این روایات، بیشتر ضعیف و غیرقابل اعتماد است. از نظر دلالت نیز، هماهنگی و انسجام لازم بین آنها نیست و پارهای از آنها مصحف و مخلوط میباشد.
به نظر میرسد، اهمیت بسیار مسأله «مهدویّت» از یک سو و علاقهمندی شدید مسلمانان به آگاهی از چگونگی رخدادهای آینده و پدیدار شدن نشانههای ظهور مهدیعلیه السلام، از سوی دیگر، سبب شده که دشمنان و بدخواهان - به ویژه حاکمان ستمگر - وسوسه شوند که در جهت برآوردن منافع سیاسی خویش، تغییراتی در روایات به وجود آورند. [3] .
اینک با انبوهی از روایات صحیح و غیرصحیح در زمینه نشانههای ظهور، روبهرو هستیم که دست کم شماری از آنها از آفت جعل و تحریف مصون نمانده است. متأسفانه کتابهایی نیز وجود دارد که در آنها از سر جهل و دلسوزی و یا به عمد و از روی غرض، به این امر دامن زده شده است.
البته برخی با گردآوری این روایات، خواستهاند اصل آنها محفوظ بماند و نیز بنمایانند که همگان، در اصل ظهور مهدیعلیه السلام اتفاق نظر دارند.
بنابراین التزام به درستی همه این روایات مشکل است و در بررسی نشانههای ظهور، احتمال جعل و تحریف و دسیسههای دستهای پنهان سیاست را نباید نادیده گرفت.
البته وجود مواردی از جعل و تحریف، در نشانههای ظهور و یا وجود مدعیان دروغین به عنوان نمونه نشانهها، هیچ گاه دلیل این نمیشود که همه روایات از اعتبار بیفتد و یا اصل همه نشانهها زیر سؤال برود؛ زیرا دستهای از این نشانهها مسلّم و قطعی است.
همچنین وجود پارهای اشکالات و ضعفها در نشانههای ظهور و احتمال تحریف و تغییر در آنها از سوی دشمنان و یا ادعاهای واهی برخی شیّادان درباره اصل مهدویّت، هیچ گاه به اصل مهدویّت و اعتقاد به ظهور قائمعلیه السلام آسیبی نمیرساند؛ زیرا اعتقاد به مهدویّت و ظهور حضرت مهدیعلیه السلام مورد اتفاق فریقین است و با تواتر ثابت شده است و هرگز خدشهای در آن وارد نمیگردد. [4] .
[1] کتاب الغیبة، ص 436، ح 427.
[2] الغیبة، ص 264، ح 26.
[3] نور مهدی، مقاله علی دوانی، ص 70.
[4] چشم به راه مهدیعلیه السلام، ص 258
اهداف قیام قائم
مقصود از «هدف» قیام قائم (عج)، چیزی است که آن حضرت برای دست یافتن به آنها با تحقق آنها حرکتی جدّی را آغاز خواهد کرد. فهرستی از اهداف مقدّس به این صورت است:
1- احیای اسلام که بر اثر کجرویها زنگار گرفته است.
2- تأمین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع.
3- اصلاح جامعه و به حرکت در آوردن امّت.
4- حاکم ساختن حقّ و نیرو بخشیدن به حق پرستان.
5- احیای سنّت نبوی و سیره ی علوی.
6- از بین بردن بدعتهای جاهلانه.
7- آزاد سازی اراده ی ملّت از محکومیّت سلطه و زور.
8- آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیّت واقعی جبّاران.
9- از بین بردن سلطه ی استبدادی خودکامگان بر جهان اسلام.
10- تأسیس یک مکتب عالی تربیتی و شخصیّت بخشیدن به جامعه.
این هدفها، هم در اندیشه و عمل حضرت قائم (عج) جلوه گر خواهد بود و هم در یاران و سربازانش. (اهداف مذکور همان اهداف عاشوراست، زیرا حسین علیه السلام و مهدی (عج) پیروان یک مکتبند. ر.ک به «فرهنگ عاشورا»، ص 62)
البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان
یکی از شش "پنج کتاب" دیگر عبارتست از:
1- الغیبة اثر نعمانی
2- الغیبة اثر شیخ طوسی
3- اکمال الدین و اتمام النعمة اثر شیخ صدوق
4- الفصول العشرة فی الغیبة اثر شیخ مفید
5- مسأله وجیزة فی الغیبة اثر سیّد مرتضی کتابی که می توان آن را اساس عقائد بعدی امامیّه در موضوع غیبت دانست و یکی از مآخذ اصلی غیبت به شمار می رود،کتاب «البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج)» تألیف «محمّد بن علی کراجکی»، (متوفّی 449 هـ. ق) یکی از شاگردان بر جسته ی شیخ مفید است.
او در رساله ی خود همان روش استاد خود را دنبال کرده است، و در آن اسامی بسیاری از افراد را ذکر می کند که سنّ آنها بالاتر از طول عمر افراد عادی بوده است، هدف او همچون شیخ مفید و شیخ صدوق این بود که ثابت کند، طول عمر امام دوازدهم در دوران غیبت امر خارق العاده نبوده است.
احادیث مهدویت
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:
1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث
2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث
3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث
4- روایاتی که می گوید: اسم و کنیه او مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم است. 48 حدیث
5- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام می داند. 214 حدیث
6- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها می داند. 192 حدیث
7- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام حسن علیه السلام می داند. 185 حدیث
8- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام حسین علیه السلام می داند. 148 حدیث
9- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام سجّاد علیه السلام می داند. 185 حدیث
10- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام باقر علیه السلام می داند. 103 حدیث
11- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام صادق علیه السلام می داند. 103 حدیث
12- روایاتی که آن حضرت را از فرزندان امام کاظم علیه السلام می داند. 101 حدیث
13- روایاتی که می گوید، او چهارمین فرزند امام رضا علیه السلام است. 95 حدیث
14- روایاتی که می گوید، او سوّمین فرزند امام جواد علیه السلام است. 90 حدیث
15- روایاتی که می گوید، او از فرزندان امام هادی علیه السلام است. 90 حدیث
16- روایاتی که می گوید، او فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است. 146 حدیث
17- روایاتی که می گوید، اسم پدرش حسن علیه السلام است. 147 حدیث
18- روایاتی که می گوید، او جهان را از عدالت پر می کند. 123 حدیث
19- روایاتی که غیبت او را طولانی می داند. 91 حدیث
20- روایاتی که در رابطه با طول عمر آن حضرت می باشد. 318 حدیث
21- روایاتی که می گوید او امام دوازدهم و پایان بخش امامان است. 136 حدیث
22- روایاتی که می گوید دین اسلام به وسیله ی او جهانی می شود. 47 حدیث
23- روایاتی که درباره ی ولادت آن حضرت رسیده است. 214 حدیث
با توجّه به ارقام یاد شده و با اضافه ی 2515 روایت دیگر که پیرامون حضرت مهدی (عج) در منابع شیعه وارد شده، آشکار می گردد، روایتهایی که درباره ی آن حضرت رسیده، فوق حدّ تواتر (تواتر از «باب تفاعل»، یعنی: پی در پی آمدن. حدیثی را که به حدّ تواتر رسیده باشد متواتر گویند. حدّ تواتر چیست؟ هر حدیثی که در همه ی طبقات راویان (نسلهای روایتی و حدیثی)، راویانی متعدّد - میان 10 تا 20 راوی - و از جاهای مختلف، داشته باشد، به طوری که نتوان آن راویان را، به تبانی و کذب، منسوب داشت، به «حدّ تواتر» رسیده است و «متواتر» است. حدیث متواتر را می توان «حدیث ثابت و قطعی» خواند. («علم الحدیث؛ ص 144»)) است و در کمتر موضوعی از موضوعات دینی تا این حدّ روایت نقل شده است. (در کتاب منتخب الاثر، جمعاً 6207 حدیث، با ذکر مأخذ، از 154 کتاب معتبر سنّی و شیعه درباره ی مهدی موعود نقل شده است)
آغازفعالیتمدعیاندروغین
شروع این تفکر به دوران نایب دوم محمدبن عثمان بر می گردد. در زمان نایب اوّل، (عثمان بن سعید)، به علل مختلفی، منحرفان نتوانستند فعالیت کنند و لذا در دوران نیابت نایب اوّل خبری از ادعای دروغین نیابت نیست. اگر هم باشد به صورت خیلی کم رنگ مطرح بوده که مشهود و ملموس نبوده است.
علل عدم وجود این دروغ گویان در دوره نایب اول عبارت است از:
1. عثمان بن سعید از اشخاص مشهور و مورد اطمینان در میان شیعیان بود. همان طوری که گفته شد در زمان های پیش از غیبت صغری، از طرف امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام و به نظر برخی حتی از طرف امام جوادعلیه السلام نیز وکالت داشته است. سوابق طولانی او با ائمه علیهم السلام، باعث شده بود که شهرت و منزلت خاصی در میان شیعیان داشته باشد. از این رو منحرفان در دوره نیابت وی، نتوانستند ابراز وجود کنند.
2. شرایط سیاسی و اجتماعی مساعد نبود که کسی ادعای دروغین بکند. در اوایل غیبت صغری، دولتمردان عباسی شدیداً مراقب اوضاع بودند و با تمام قوا تلاش می کردند ردپایی از مهدی علیه السلام و یاران او پیدا کنند و آنها را نابود سازند. بدین جهت کسی غیر از عثمان بن سعید، جرأت نمی کرد خود را به چنگال مرگ گرفتار کند؛ لذا فعالیت و نیابت او در آن دوره، یک جهاد بزرگ به شمار می رفت.
3. عدم عادت مردم؛ هنوز برای مردم به روشنی ارتباط با امام علیه السلام از طریق «نواب» جا نیفتاده بود؛ از این رو عادت مردم احتیاج به زمان داشت. این
کار در دوره اوّل صورت گرفت. وقتی منحرفان دیدند مردم به چنین کارهایی عادت کرده اند، خواستند با ادعای دروغین، خود را نایب خاصّ امام زمان علیه السلام معرفی نمایند». [1] .
برخی از کسانی که در دوره محمدبن عثمان - نایب دوم امام زمان علیه السلام - به دروغ ادعای نیابت امام علیه السلام را داشتند، عبارت اند از: ابومحمد حسن شریعی، محمدبن نصیر نمیری، احمدبن هلال عبرتایی، ابوطاهر محمدبن علی بن بلال، ابوبکر محمدبن احمدبن عثمان معروف به ابوبکر بغدادی، برادرزاده محمدبن عثمان، اسحاق احمر و باقطانی و حسین بن منصور حلاج.
اگرچه حسین بن منصور معروف به صوفی گری است. لیکن مکاتباتی که شیخ در کتاب الغیبه بیان کرده است، نشان می دهد که وی ادعای نیابت هم داشته است.
از دیگر مدعیان دروغین نیابت «شلمغانی» است که در زمان نایب سوم حسین بن روح بوده و شخص دیگری به نام «ابودلف کاتب» که بعد از وفات چهرمین نایب ادعای نیابت نموده است. [2] .
البته گروهی از مدعیان نیابت به تدریج گام را فراتر نهاده، از «مهدویّت» خویش سخن گفتند.
برای اثبات دروغ بودن ادعاهای بابیّت در غیبت کبری و بخشی از غیبت صغری، دلیل های فراوانی ذکر شده است؛ اما بهترین دلیل زندگی این افراد است. زندگی خصوصی این افراد نشان می دهد در آتش حسد و آزمندی و باورهای کفرآمیز می سوختند و بی تردید صاحبان این رذیلت های اخلاقی و فکری، در گستره پرشکوه معنویت جایی نمی یابند. افزون بر این، دلیل های گوناگون دیگری نیز بر نادرستی این ادعا گواهی می دهد که به اختصار ذکر می شود.
یک. وقتی علی بن محمد سمری، نایب چهارم، در بستر وفات افتاد، مردم از او خواستند نایب پس از خود را
معرفی کند؛ او فرمود: «لِلّهِ اَمرٌ هُوَ بالِغُه»؛ «خدا را امری است که باید به اتمام رساند».
این سخن علی بن محمد نشان می دهد هنگام غیبت کبری فرا رسیده است و دیگر نایبی معرفی نمی شود. چنان که در محل خود ثابت شد هر نایبی باید به وسیله نایب قبل از خود، مشخص شود! بنابراین، معرفی نکردن نایب به وسیله علی بن محمد سمری، نشان دهنده نبودن نایب و نادرستی همه ادعاهای نیابت است.
دو. امام زمان علیه السلام در توقیعی به علی بن محمد سمری چنین نگاشت: «... وَلا تُوصِ اِلی اَحَدٍ یَقُومُ مَقامَکَ بَعْدَ وَفاتِکَ، فَقَدْ وَقَعَتِ الغَیْبَهُ الثانِیَهُ». [3] .
سه. با آنکه این مسأله، مورد ابتلای مردم است و ائمه اطهارعلیهم السلام تمام آنچه مردم بدان نیاز داشتند بیان می کردند؛ در هیچ روایتی به تصریح یا اشاره از وجود نایب و باب امام زمان علیه السلام پس از نواب اربعه سخن به میان نیامده است. البته روایات بسیاری از جزئیات احکام و مباحث اعتقادی را به طور کامل بیان کرده اند؛ ولی درباره نیابت چیزی مشاهده نمی شود.
چهار. وجود نص خاصّ و کرامت، از شرطهای اثبات نیابت امام زمان علیه السلام است. نواب اربعه از این شرطها برخوردار بودند؛ اما مدعیان بابیّت توان ارائه نص و معجزه را نداشتند.
پنج. در روایات، غیبت امام زمان علیه السلام به صغری و کبری یا تام و غیر تام تقسیم شده است. بی تردید غیبت صغری را بدان سبب غیر تام می نامند که در آن دسترسی به امام علیه السلام - به صورت غیرمستقیم و از طریق نایب - ممکن است، اگر در زمان غیبت کبری نیز امام زمان علیه السلام نایب یا باب داشته باشد، اصل این
تقسیم درست نیست و حتی در زمان غیبت کبری، غیبت تام محقق نمی شود.
شش. یکی از بهترین راه های اثبات دروغگو بودن مدعیان نیابت، آن است که این گروه مردم را به طرف دین خدا و امام زمان علیه السلام دعوت نمی کردند. آنان مردم را به خویش فرا می خواندند؛ بر خلاف نواب اربعه که کسی را به خود دعوت نمی کردند. به عبارت دیگر، آن که هوای نفس دارد، نمی تواند نایب امام زمان علیه السلام باشد. هواپرستی بسیاری از مدعیان دروغین، چنان بود که به ادعای نیابت بسنده نمی کردند و به تدریج به سمت ادعای «مهدویّت» و «نبوّت» پیش می رفتند!
در پایان گفتنی است که اجماع شیعه بر آن است که پس از علی بن محمد سمری، هیچ کس نایب خاصّ امام زمان علیه السلام نخواهد بود. افزون بر اجماع، ضرورت مذهب شیعه نیز بر این است که با وفات علی بن محمد سمری، رشته وکالت و نیابت خاصّ منقطع شد. [4] .
پی نوشت و منابع:
[1] تاریخ الغیبه الصغری، ص 494.
[2] زندگانی نواب خاصّ امام زمان علیه السلام، ص 179 - 176.
[3] کتاب الغیبه، ص 395؛ کمال الدین، ج 2، ص 516؛ کشف الغمه، ج 2، ص 53.
[4] مکیال المکارم، ج 2، ص 357.
امامت امام زمان
از نگاه شیعه، خداوند متعال از طریق آخرین پیامبر خود، مقام امامت و ولایت را به جهت قابلیت های ذاتی به افرادی خاصّ عطا فرموده و تنها از طرف ذات او است که امام بر جامعه نصب می گردد. این قابلیت ذاتی ارتباطی به سن و سال ندارد.
آنچه در آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بیش از همه چیز توجه ها را به خود جلب می کند، رسیدن به این مقام عظیم در سن پنج سالگی است. البته ایشان اوّلین شخصی نبود که در خردسالی به افتخار امامت نایل آمد و نه تنها این گونه پیشوایی در بین ائمه علیهم السلام دارای سابقه بوده؛ بلکه در سلسله نبوّت نیز مواردی از آن وجود داشته است.
الف) نبوت در
کودکی
خداوند متعال پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوّت مفتخر ساخت:
1) نبوت حضرت عیسی از ابتدای ولادت
خداوند در آیات نورانی خود در بخشی از داستان حضرت مسیح علیه السلام از زبان آن پیامبر الهی در جواب منکران چنین می فرماید: «قَالَ اِنّی عَبْدُاللّه آتَانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبیّاً» «[کودک] گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.» [1] .
2) اعطای کتاب و مقام نبوت به حضرت یحیی در کودکی
خداوند در این باره می فرماید: «یا یَحْیی خُذِالکِتابَ بِقُوَهٍ وَآتَیْناهُ الحُکْمَ صَبِیّاً» «ای یحیی! کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و [ما] از کودکی به وی حکم (نبوّت) دادیم». [2] .
بنابراین همان گونه که خداوند متعال، مقام نبوّت را به کودک خردسالی عطا فرمود؛ مقام امامت را نیز می تواند به انسانی با تمام صفات لازم، در سن کودکی عطا فرماید.
ب) امامت در کودکی
قبل از حضرت مهدی علیه السلام دو امام (امام جوادعلیه السلام و امام هادی علیه السلام) قبل از سن بلوغ به مقام امامت نایل آمدند و این شاید خود به نوعی ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی علیه السلام، در سن کودکی بوده است.
اولین امامی که در سن کودکی به امامت رسید، نهمین پیشوای شیعیان بود و از آنجا که این مسأله در دوران امامت بی سابقه بود، ابتدا مورد پرسش و تردید عده ای قرار گرفت؛ ولی کم کم با هدایت های امام رضاعلیه السلام و بیاناتی از خود آن حضرت، قلب شیعیان آرام گرفت.
معمربن خلاد گوید: «سَمِعْتُ الرِّضاعلیه السلام وَ ذَکَرَ شَیئاً فَقالَ: ما حاجَتُکُمْ اِلی ذَلِکَ هَذَا اَبُوجَعفَرٍ قَدْ اَجْلَسْتُهُ مَجْلِسی وَصَیَّرْتُهُ مَکانی وَقالَ اِنّا اَهلُ بَیتٍ یَتَوارَثُ
اَصاغِرُنا عَنْ اَکابِرِنا القُذَّهَ بالقُذَّهِ»؛ «از امام رضاعلیه السلام شنیدم که مطلبی [راجع به امر امامت] بیان کرد و سپس فرمود: شما چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانیده، و قائم مقام خود ساخته ام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالان مان موبه مو از بزرگسالان مان ارث می برند». [3] .
روایت یاد شده بیانگر این حقیقت است که مقام امامت، ربطی به کمی و یا زیادی سن ندارد.
صفوان بن یحیی گوید: «به امام رضاعلیه السلام عرض کردم: پیش از آنکه خدا ابی جعفرعلیه السلام را به شما ببخشد، درباره جانشین تان از شما می پرسیدیم و شما می فرمودید؛ خدا به من پسری عنایت می کند. اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی کند، به که بگرویم؟ حضرت با دست اشاره به ابی جعفر فرمود که در برابرش ایستاده بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سه ساله است: فرمود: چه مانعی دارد عیسی علیه السلام سه ساله بود که به حجّت قیام کرد». [4] .
علی بن اسباط گوید: «امام محمد تقی علیه السلام را دیدم که به طرف من می آمد، من نگاهم را به او تیز نموده و به سر و پایش نگاه می کردم تا اندازه و قامتش را برای اهل شهر خود (شیعیان) وصف کنم. در آن میان که من او را ورانداز می کردم، حضرت نشست و فرمود: «ای علی! خدا حجّت درباره امامت را به مانند حجّت درباره نبوّت آورده و فرموده است: «حکم نبوّت را در کودکی به او دادیم»، «و چون به رشد، رسید»، «و به چهل سالگی رسید»، پس
روا است که به شخصی در کودکی حکم داده شود [چنان که به یحیی علیه السلام داده شد] و روا است که در چهل سالگی داده شود [چنان که به یوسف داده شد]». [5] .
البته کم نبودند انسان های وارسته ای که در برابر فرمایش امام، سر تعظیم و قبول فرود می آوردند و در برابر مشیت الهی، با کمال رضایت آن را می پذیرفتند.
محمدبن حسن عمّار گوید: «من دو سال نزد علی بن جعفر بن محمد (عموی امام رضاعلیه السلام) بودم و هر خبری که او از برادرش موسی بن جعفرعلیه السلام شنیده بود، می نوشتم. روزی در مدینه خدمتش نشسته بودم، ابوجعفر محمدبن علی الرضاعلیه السلام در مسجد رسول خداصلی الله علیه وآله بر او وارد شد. علی بن جعفر برجست و بدون کفش و عبا، نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد؛ ابوجعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما ایستاده باشید؟
چون علی بن جعفر به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده و گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه رفتار می کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خدای عزوجلّ این ریش سفید را سزاوار [امامت] ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه به خدا از سخن شما! من بنده او هستم». [6] .
ج) آخرین پیشوا
شیعه با این ذهنیت - که مقام امامت به سن و سال خاصی مربوط نیست - درباره امام هادی علیه السلام چندان تردیدی به خود راه نداد؛
به ویژه آنکه حاکمان جور زمان، هر چه تلاش کردند تا مسأله امامت را با مناظرات ساختگی دانشمندان بزرگ با این امامان خردسال خدشه دار کنند، شکست خوردند. اما این وضع درباره آخرین پیشوای شیعیان به کلی متفاوت شد؛ چرا که او هم در سن و سال کمتر از دیگر امامان به امامت رسید و هم به خاطر مصالحی ولادت آن حضرت مخفیانه صورت پذیرفت. این مسأله برخی از شیعیان را دچار تردیدهایی نمود و کار امام حسن عسکری علیه السلام را مشکل ساخت؛ اگرچه امامان پیشین تا حدودی زمینه را مساعد کرده و شیعه را برای درک چنان روزی آماده ساخته بودند.
امام باقرعلیه السلام فرموده است: «صَاحِبُ هَذا الاَمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً وَاَخْمَلُنا شَخْصاً»؛ «صاحب این امر کم سن و سال ترین و گمنام ترین ما است». [7] .
اسماعیل بن بزیع گوید: از حضرت ابی جعفرعلیه السلام راجع به امامت پرسیدم و گفتم: آیا ممکن است امام از هفت سال کمتر داشته باشد؟ فرمود: «نَعَمْ وَاَقَلَّ مِنْ خَمْسِ سِنین»؛ «آری، کمتر از پنج سال هم می شود». [8] .
البته معرفی حضرت مهدی علیه السلام با دیگر امامان، این تفاوت را داشت که خواست الهی بر پنهان زیستن آن حضرت تعلق گرفته بود؛ بنابراین تنها افرادی خاصّ از ولادت او با خبر بودند.
ضوء بن علی از مردی از اهل فارس نقل می کند: به سامرا آمدم و ملازم در خانه امام حسن عسکری علیه السلام شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم، فرمود: برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراهِ خادمان در خانه آن حضرت بودم. گاهی می رفتم
هر چه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانی که مردان در خانه بودند، بدون اجازه وارد می شدم. روزی بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردان بود.
ناگهان در اتاق حرکت و صدایی شنیدم، سپس با فریاد به من فرمود: بایست، حرکت مکن! من جرأت در آمدن و بیرون رفتن را نداشتم. سپس کنیزکی - که چیز سر پوشیده ای همراه داشت - از نزد من گذشت. آن گاه مرا صدا زد که: در آی! من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد آن حضرت بازگشت، او به کنیز فرمود: روپوش از آنچه همراه داری بردار؛ کنیز از روی کودکی سفید و نیکو روی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد. دیدم موی سبزی که به سیاهی آمیخته بود، از زیر گلویش تا نافش روییده است، سپس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. سپس من آن کودک را ندیدم تا امام حسن علیه السلام وفات کرد». [9] .
با توجه به روایات یاد شده و تولّد آن حضرت در سال 255 ق و شهادت امام عسکری در سال 260 ق، آن حضرت در سن پنج سالگی به امامت رسید.
پی نوشت ها و منابع:
[1] مریم 19: 30.
[2] مریم 19: 12.
[3] الکافی، ج 1، ص 320، ح 2.
[4] همان، ج 1، باب الاشاره والنص علی ابن جعفرالثانی.
[5] الکافی، ج 1، ص 384، ح 7 و با اندکی تفاوت، الارشاد، ج 2، ص 292.
[6] الکافی، ج 2، ص 322، ح 12.
[7] الغیبه، ص 184؛ دلائل الامامه، ص 258.
[8] الکافی، ج 1،
ص 384، ح 5.
[9] الکافی، ج 1، ص 329 و 120، ح 6.
مقدمه،معرفی چکیده اهداف بلاگ 313رهرو
مقدمه،معرفی چکیده اهداف:
● امامت امام زمان(عج)
●زندگی نامه پدر بزرگوار ایشان امام حسن عسگری(ع)
●زندگی نامه حضرت نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت ولیعصر
●آغاز امامت حضرت و داستان نماز خواندن بر پیکر پاک پدرشان امام عسگری
●غیبت صغری و کبری
●تشرف کسانی که به محضرمقدس حضرت رسیده اند
●تمام صوت ها و کلیپ های مربوط به آقا صاحب الزمان و ظهور
●مباحث مهدویت و انتظار فرج
●منجی در ادیان دیگر
●سواد رسانه ای
و انشاءالله در آخر بتوانیم که در پایان این مباحث با لطف خدا و کمک امام زمان و یاران حقیقی و گمنام او بتوانیم هرکدام ازما رسانه ای شویم و مقدمه و زمینه سازی برای ظهور حضرت حجت بن الحسن روحی فدا آماده کنیم و افراد زیادی را بتوانیم برای یاری رساندن به امر ظهور و حضرت جذب کنیم.
لطفا با نظرات و انتقادات به ما برای بهتر شدن و رفع اشکالات کمک کنید،لطفا حتما انتقاد کنید و با روی گشاده پذیرای نظرات و انتقادات شما سربازان گمنام حضرت ولیعصر هستیم.
رسانه 313رهرو انشاءالله هر روز بتواند کلیپ ها و صوت های گلچین شده در مورد آقا امام زمان از بدو تولد ایشان تا به حال را بتواند پوشش قرار دهد.
همچنین در زمینه های مختلف از جمله انقلاب و اخبار مهم روز انشاءالله به یاری خداوند متعال برای شما بزرگواران بتوانیم پوشش بدهیم.
در این بلاگ انشاءالله باتوکل به خدا و امام زمان هدف بزرگی را در پیش خواهیم داشت،لکن عناوین اهداف اصلی را مختصر به حضور شما عزیزان بصورت چکیده در زیر مشاهده و نظرات خود را برای یاری ما در این مسیر پر خیر و برکت و پرفیض در عین حال دشوار،در میان بگذارید:
●مقدمه،معرفی اهداف کلی
●امامت امام زمان(عج)
●فعالیت های دروغین
●آخرالزمان
●انتظار
●احادیث مهدویت
●سواد رسانه ای
و...
دستهبندی
-
مقدمه و آغاز مباحث و اهداف کلی
(۱) -
امامت امام زمان(عج)
(۳) -
آغازفعالیتمدعیاندروغین
(۱) -
آخرالزمان
(۱) -
انتظار
(۳) -
احادیث مهدویت
(۱) -
ابدال
(۱) -
قائم
(۷) -
طول عمر امام زمان
(۱) -
القاب و اسماء قائم
(۲) -
ایرانیان و قائم
(۱) -
انواع نشانه های ظهور
(۲) -
امدادهای غیبی عصر ظهور
(۱) -
اشراط الساعه
(۱) -
امامیه
(۵) -
اثنی عشری
(۱) -
احمدیه
(۱) -
اسماعیلیه
(۱) -
انتخابات ریاست جمهوری 1400
(۱)
کلمات کلیدی
- پیام نورزاد
- ظهور
- Payam Nourzad
- استاد رائفی پور
- وبلاگ 313 رهرو
- امام زمان
- آخرالزمان
- 313رهرو
- منتظران ظهور
- امامت امام زمان
- 313
- وبلاگ 313rahro
- صفحه رسمی ظهور
- 313rahro
- اسماء و القاب قائم
- ظهور نزدیک است
- القاب امام زمان
- اصحاب قائم
- قائم
- اینترنت
- احمدیه
- انتظار
- کنگاور
- zohur_ir
- اسماعیلیه
- انجمن حجتیه
- امامیه
- قیام قائم
- قیام امام زمان
- منتظر
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحثتر
آخرین نظرات
- سلام البته استخاره شرایط خاص خودش رو داره و ...
- سلام علیکم تبلیغات وبلاگتان خیلی زننده و روی ...
- جناب آقای نورزاد مطالبتون بلاگتون خیلی ...
- عالی بود مطالبتون لطفا سری به بلاگ من هم بزنید خوشحال میشم.
- عالی بود:)
- سلام دوست عزیز وقت بخیر خیلی وقته به وبلاگ من سر ...
- سلام وبلاگتون واقعا خیلی مفیده سایت های مطالب ...
- با سلام و تبریک سال نو بسیار عالی لطفا از وبلاگ دیدن کرده و دنبال کنید
- واقعا دیگه به آخرالزمان رسیدیم،خداجون اماممون رو بده😥
- با اجازه از ادمین و مدیر سایت،دوستان ...
نویسندگان
پیوندهای روزانه
- وبلاگ رسمی رسانه
- اگر قصد کسب درآمد از گوشیتون در منزل رو دارید،الان دیگه وقتشه،ازهمین حالا شروع کن.
- ارسال پیامک انبوه تبلیغاتی
- دانلود برنامه زندگی نامه و دانشنامه مهدویت ویژه سایت 313 رهرو
- دانلود برنامه زندگی نامه و دانشنامه مهدویت ویژه سایت 313 رهرو
- حتما بخوانید ویژه سال تحویل
- وبلاگ شخصی نویسنده
- پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
- آخرین وبلاگ های به روز شده
- زندگی به سبک بیان!