۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آخرالزمان» ثبت شده است

بقیه‌الله

بقیه‌الله

واژه «بقیه»؛ یعنی، باز مانده و پاینده و آنچه از چیزی باقی گذاشته شود و آن مصدری است که به جای اسم فاعل یا اسم مفعول به کار می‌رود.
ترکیب «بَقیّةُاللّه» در قرآن مجید و روایات خاندان عصمت‌علیهم السلام آمده است. در قرآن فقط یک بار در داستان حضرت شعیب آمده است که پس از آنکه قوم خود را از کم‌فروشی نهی می‌کند، چنین فرماید: «بَقیَّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ» [1] ؛ یعنی، آنچه را که خداوند [در ازای چشم پوشی از منافع نامشروع دنیوی] برایتان باقی می‌گذارد، برای شما بهتر است.
در این آیه هر چند مخاطب قوم شعیب هستند و منظور از «بَقیَّةُاللّه» سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیّةاللّه» محسوب می‌شود.
تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ «بَقیّةُاللّه»اند. تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی می‌ماند، از این نظر «بقیّةاللّه»اند...
از آنجا که مهدی موعودعلیه السلام آخرین پیشوا و بزرگ‌ترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله است، یکی از روش

۴ ۰ ۰ دیدگاه

باران‌های پیاپی(ازنشانه‌های ظهور)

باران‌های پیاپی(ازنشانه‌های ظهور)

باران‌های پیاپی(از نشانه‌های ظهور)

یکی از پدیده‌هایی که در سال ظهور اتفاق می‌افتد و در شمار نشانه‌های ظهور از آن یاد شده است، باران‌های پیاپی است که تا آن روز مانند آن دیده نشده است.
این باران‌ها زمینه آبادی و سرسبزی زمین را فراهم می‌کند و به بهبود وضع زمین منجر می‌شود؛ چنان‌که امام صادق‌علیه السلام می‌فرماید:
«اِنّ قُدّامَ القائِمِ‌علیه السلام لَسَنَةٌ غَیْداقَةٌ یَفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فِی ذلکَ» [1] ؛ «در آستانه [قیام] قائم‌علیه السلام سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل می‌پوسد. پس در این تردیدی به خود راه ندهید».
بارش این مقدار باران پیاپی، کم‌سابقه و یا بی‌سابقه است. البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که این باران‌ها، هم زمان و در همه جای زمین ببارد، در این صورت، می‌تواند جنبه اعجاز داشته باشد.
امام صادق‌علیه السلام نیز فرمود: «اِذا آنَ قِیامُ القائِمِ مَطَرَ النَّاسَ جَمادِی الآخِرةِ وَعَشْرَةَ اَیّامٍ مِنْ رَجَبَ مَطَراً لَم یَرَ الخَلایِقُ مِثلَهُ...» [2] ؛ «وقتی که زمان قیام قائم‌علیه السلام فرا رسد، بر مردم باران فرو خواهد ریخت؛ در ماه جمادی‌الثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.»


[1] کتاب الغیبة، ص 449؛ کشف‌الغمة، ج 2، ص 461.
[2] الارشاد،ج 2، ص 381؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 264؛ کشف‌الغمة، ج2، ص 463.

۶ ۰ ۰ دیدگاه

اثنی عشری

اثنی عشری

اثنی عشری
«اثنی عشری» یا «دوازده امامی» پر جمعیت‌ترین فرقه‌های شیعه هستند. آنان معتقد به دوازده امامند که با حضرت علی‌علیه السلام آغاز می‌شود و به محمدبن حسن مهدی آل‌محمدصلی الله علیه وآله ختم می‌گردد. [1] .
ایشان دلایل فراوانی از آیات قرآن و احادیث نبوی بر امامت علی‌علیه السلام اقامه نموده و امامت آن حضرت را به نص صریح از طرف‌خداوند دانسته‌اند. همچنین معتقدند: پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله از طرف خداوند، تمامی امامان دوازده‌گانه را معرفی کرده است. [2] .
آنان، امامان را مانند پیامبر، ملهم از جانب خدا می‌دانند و می‌گویند: امام ریاست عامّه دارد و مقام او ما فوق بشر عادی است و از آن روزی که خداوند آدم را آفرید، نور خود را در برگزیدگان خویش - از حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی‌علیهم السلام گرفته تا به حضرت محمدصلی الله علیه وآله، خاتم‌الانبیا - سرایت داد و از وی آن نور را به اوصیای او، ائمه طاهرین‌علیهم السلام، سریان داد و همان نور و روح خدایی است که در امام عصرعلیه السلام تجلّی می‌کند و او را از سطح بشر عادی فراتر می‌برد وی را قادر می‌سازد که قرن‌ها؛ بلکه هزاران سال بی هیچ گزند و آزار و بدون ضعف و پیری، با بدن جسمانی - که در بشر عادی موجب کون و فساد است - زندگی کند و در زمان مناسب به امر خداوند از پس پرده غیب ظهور فرماید.
         __________________________
شهرستانی، الملل والنحل، ج 1، ص 179.
[2] لسان العرب، ج 12، ص 24؛ مجمع البحرین، ج 6، ص 14.
[3] ر.ک: یس (36)، آیه 12؛ بقره (2)، آیه 124؛ هود (11)، آیه 17؛ فرقان (25)، آیه 74؛ احقاف (46)، آیه 12.

۳ ۰ ۰ دیدگاه

ابقع

ابقع

«اَصْهَب»، نام یکی از سه گروه دارای پرچم است که در آخر الزّمان، در شام بر علیه امام قائم (عج) خروج می کند. این مطلب در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود:
«در شام سه گروه دارای پرچم، خروج می کنند: اَصْهَب، اَبْقَع و سفیانی.» («اعلام الوری»، ص 428)
سفیانی ابتدا با «اَبْقَع»، برخورد می کند و می جنگد و پیروان وی را می کشد و سپس «اَصْهَب» را هم می کُشد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 237)

۴ ۰ ۱ دیدگاه

اشراط الساعه

اشراط الساعه

«اشراط» (جمع «شَرَط») به معنای علامت است. بنابراین «اشراط الساعة» به معنای نشانه‌های نزدیک شدن قیامت است. [1] این اصطلاح بر مجموع حوادثی اطلاق می‌شود که پیش از واقعه عظیم قیامت، اتفاق خواهد افتاد.
تعبیر «اَشْراطُ السَّاعَة» تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفته است:
«فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ»؛ [2] «آیا آنها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ایمان آورند] در حالی که هم اکنون نشانه‌های آن آمده است، اما هنگامی که بیاید تذکر و ایمان آنها سودی نخواهد داشت».
در روایات - به‌ویژه از طریق اهل سنّت [3] - این‌انگاره، فراوان مورد اشاره قرار گرفته است.
یکی از حوادث مهمی که در آستانه قیامت رخ خواهد داد و مورد اتفاق شیعه و اهل سنّت است، ظهور مردی از خاندان پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله می‌باشد.
شیعه معتقد است:
او فرزند امام حسن عسکری‌علیه السلام است که در سال 255 ق. متولد شده و هم‌اکنون به قدرت الهی زنده است. هر گاه خداوند اراده کند، او پرچم قیام را بر دوش خواهد گرفت و تا او نیاید و حکومت عدل را در گیتی برپای ندارد، عمر جهان به سر نمی‌رسد و قیامت بر پا نمی‌گردد.
به نظر می‌رسد روایات بیانگر نشانه‌های ظهور و روایات حکایتگر نشانه‌های برپایی قیامت، در هم آمیخته شده باشند. (نشانه‌های ظهور)
پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید:
«عَشرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لابُدَّ مِنْها السُّفیَانِیُّ وَالدَّجّالُ وَالدُّخانُ وَالدّابَّةُ وَخُروُجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولُ عِیسیعلیه السلام وَخَسْفٌ بِالْمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزیرَةِ العَرَبِ وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ عَدَن تَسُوقُ النّاسَ اِلَی المَحْشَرِ»؛ [4] «ده چیز، پیش از برپایی قیامت، به ناگزیر رخ خواهد داد: خروج سفیانی و دجّال، پیدا شدن دود و جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عیسی‌علیه السلام از آسمان، فرو رفتن [در زمین] در ناحیه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزیرةالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر می‌خیزد و مردمان را به سوی صحرای محشر می‌کشاند».
بر این اساس، همه نشانه‌های ظهور، به گونه‌ای نشانه‌های قیامت هم هستند؛ ولی همه نشانه‌های قیامت، نمی‌توانند نشانه‌های ظهور باشند؛ زیرا ممکن است، برخی از آنها پس از ظهور حضرت مهدی‌علیه السلام واقع شوند.
یکی از مشروح‌ترین و جامع‌ترین احادیث در این زمینه، حدیثی است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلام‌صلی الله علیه وآله در داستان حجةالوداع نقل کرده و حاوی نکات ارزشمند فراوانی است. او می‌گوید: «ما با پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله در «حجةالوداع» بودیم، حضرت حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا شما را از «اَشْراطُ السَّاعة» آگاه کنم و سلمان - که در آن روز از همه به پیامبرصلی الله علیه وآله نزدیک‌تر بود - عرض کرد: آری ای رسول خدا!
فرمود: از نشانه‌های قیامت تضییع نماز، پیروی از شهوات، تمایل به هواپرستی، گرامی داشتن ثروتمندان و فروختن دین به دنیا است. در این هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب می‌شود - آن چنان که نمک در آب [ذوب می‌شود] - از این همه زشتی‌ها که می‌بیند و توانایی بر تغییر آن ندارد.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا چنین امری واقع می‌شود؟
فرمود: آری، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست! در آن زمان، زمامدارانی ظالم، وزرایی فاسق، کارشناسانی ستمگر، و امنایی خائن بر مردم حکومت می‌کنند.
سلمان پرسید: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟
فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم در دست اوست! در آن هنگام زشتی‌ها، زیبا و زیبایی‌ها، زشت می‌شود. امانت به خیانتکار سپرده می‌شود و امانتدار خیانت می‌کند. دروغگو را تصدیق و راستگو را تکذیب می‌کنند.
سلمان پرسید: ای رسول خدا! آیا چنین چیزی واقع می‌شود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم در دست اوست! در آن روز حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبرها می‌نشینند و دروغ، «ظرافت» و زکات «غرامت» و بیت‌المال «غنیمت» محسوب می‌شود.
مردم به پدر و مادر [خود] بدی می‌کنند و به دوستانشان نیکی و ستاره دنباله‌دار در آسمان ظاهر می‌شود.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست اوست! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت می‌شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و برای ثروت اندوزی به کار می‌گیرند). باران کم می‌شود. صاحبان کَرَم خسیس و تهی‌دستان، حقیر شمرده می‌شوند. در آن هنگام بازارها به یکدیگر نزدیک می‌گردد. یکی می‌گوید چیزی نفروختم و دیگری می‌گوید سودی نبردم! همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار می‌گشایند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست اوست! در آن زمان اقوامی به حکومت می‌رسند که اگر مردم سخن بگویند، آنان را می‌کشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباح می‌شمرند! اموال آنها را غارت می‌کنند و احترام‌شان را پایمال و خون‌های‌شان را می‌ریزند! دل‌ها را پر از عداوت و وحشت می‌کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب می‌بینی!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری، قسم به آن کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام چیزی از مشرق و چیزی از مغرب می‌آورند (قوانینی از شرق و قوانینی از غرب) و امت من متلوّن می‌گردد! وای در آن روز بر ضعفای امت از آنها و وای بر آنها از عذاب الهی! نه بر صغیر رحم می‌کنند، نه به کبیر احترام می‌گذارند و نه گنهکاری را می‌بخشند! بدن‌های‌شان همچون آدمیان است؛ اما قلب‌های‌شان قلب‌های شیطان‌ها است.
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست او است! در آن زمان مردان به مردان قناعت می‌کنند و زنان به زنان و بر سر پسران به رقابت بر می‌خیزند؛ همان‌گونه که برای دختران در خانواده‌های‌شان! مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان می‌کنند! زنان بر زین سوار می‌شوند (و به خودنمایی می‌پردازند)؛ لعنت خدا بر آنان باد!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن زمان به تزیین مساجد می‌پردازند، آن‌چنان که یهود و نصارا معابد را تزیین می‌کنند! قرآن‌ها را می‌آرایند (بی‌آنکه به محتوای آن عمل کنند)! مناره‌های مسجد طولانی و صفوف نماز گزاران فراوان می‌شود؛ اما دل‌ها نسبت به یکدیگر دشمن و زبان‌ها مختلف است!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن هنگام پسران امت من با طلا تزیین می‌کنند و لباس‌های ابریشمین حریر و دیباج می‌پوشند و از پوست‌های پلنگ برای خود لباس تهیه می‌کنند!
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام زنا آشکار می‌گردد. معاملات با غیبت و رشوه انجام می‌گیرد. دین را فرو می‌نهند و دنیا را بر می‌دارند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر شدنی است؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام طلاق فزونی می‌گیرد، و حدّی برای خدا اجرا نمی‌شود؛ اما با این حال به خدا ضرر نمی‌زنند (خودشان زیان می‌بینند).
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این شدنی است؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام زنان خواننده می‌شوند. آلات لهو و نوازندگی آشکار می‌شود و اشرار امتم به دنبال آن می‌روند!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام، ثروتمندان امتم، برای تفریح به حج می‌روند و طبقه متوسط برای تجارت، و فقیران آنها برای ریا و تظاهر! در آن زمان اقوامی پیدا می‌شوند که قرآن را برای غیر خدا فرا می‌گیرند و با آن همچون آلات لهو، رفتار می‌کنند! و اقوامی روی کار می‌آیند که برای غیر خدا علم دین فرا می‌گیرند! فرزندان نامشروع فراوان می‌شوند، و قرآن را به صورت غنا می‌خوانند و برای دنیا بر یکدیگر سبقت می‌گیرند.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است! این در زمانی است که پرده‌های حرمت دریده و گناه فراوان می‌شود. بدان بر نیکان مسلط می‌گردند. دروغ زیاد و لجاجت آشکار می‌شود. فقر فزونی می‌گیرد. مردم با انواع لباس‌ها بر یکدیگر فخر می‌فروشند. باران‌های بی‌موقع می‌بارد. قمار و آلات موسیقی را جالب می‌شمرند، و امر به معروف و نهی از منکر را زشت می‌دانند؛ به گونه‌ای که مؤمن در آن زمان از همه امت خوارتر می‌شود. قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته به یکدیگر بدگویی می‌کنند و آنها را در ملکوت آسمان‌ها افرادی پلید و آلوده می‌خوانند.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این امر واقع می‌شود؟!
فرمود: آری، سوگند به کسی که جانم در دست او است! در آن هنگام ثروتمند رحمی بر فقیر نمی‌کند، تا آنجا که نیازمندی در میان جمعیت به پا می‌خیزد و اظهار حاجت می‌کند، و هیچ کس چیزی در دست او نمی‌نهد!
سلمان گفت: ای رسول خدا! آیا این امر شدنی است؟!
فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست او است! در آن هنگام «رویبضة» سخن می‌گوید!
سلمان عرض‌کرد: پدر ومادرم فدایت باد ای رسول خدا! «رویبضة» چیست؟
فرمود: کسی درباره محروم سخن می‌گوید که هرگز سخن نمی‌گفت (و کسی اظهار نظر می‌کند که مجال اظهار نظر به او نمی‌دادند).
در این هنگام طولی نمی‌کشد که فریادی از زمین بر می‌خیزد، آن چنان که هر گروهی خیال می‌کند این فریاد در منطقه آنها است.
باز مدتی که خدا می‌خواهد به همان حال می‌مانند، سپس در این مدت زمین را می‌شکافند و زمین پاره‌های دل خود را بیرون می‌افکند. فرمود: منظورم طلا و نقره است. سپس به ستون‌های مسجد با دست مبارکش اشاره کرد و فرمود: همانند اینها! و درآن روز دیگر طلا ونقره‌به‌درد نمی‌خورد.
[و فرمان الهی فرا می‌رسد]. این است معنای سخن پروردگار:
«فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها». [5] . [6] .


[1] کتاب العین، ج 6، ص 235؛ مجمع البحرین، ج 4، ص 257.
[2] محمد (47)، آیه 18.
[3] ر.ک: صنعانی، المصنف، ج 11، ص 274؛ علی بن جعد، مسند، ص 248؛ ابن ابی‌شیبه، المصنف، ج 8،ص 267؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص 114؛ النسائی، السنن الکبری، ج 1، ص 255؛ الطبرانی، المعجم‌الکبیر، ج 9، ص 296.
[4] کتاب الغیبه، ص 436، ح 426؛ ر.ک: صحیح ابن حبان، ج 15، ص 257.
[5] سوره محمد(47)، آیه 18.
[6] تفسیر نمونه، ج 21، ص 454 - 459؛ به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم. همچنین ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 308، ح 6.

۳ ۰ ۱ دیدگاه

امدادهای غیبی در عصر ظهور

امدادهای غیبی در عصر ظهور

بدون تردید از برترین آموزه‌های پیامبران ایمان به «غیب» است. خداوند متعال در ابتدای صحیفه آسمانی خود آن گاه که ویژگی‌های پرهیزگاران را بر شمرده، ایمان به غیب را در رأس ویژگی‌ها قرار داده می‌فرماید: «ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدَیً لِلمُتَقینَ الذینَ یُؤمِنُونَ بِالغَیبِ وَ...» [1] «این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقوا پیشگان است؛ آنان که به غیبت ایمان می‌آورند و...».

بخشی از این اعتقاد، مربوط به «امدادهای غیبی» خداوند است. این امدادهای الهی، در طول تاریخ به بهترین صورت ممکن به کمک انسان‌ها آمده و آنان را در برابر زوال و نابودی یاری کرده است.

از آیات قرآن به روشنی استفاده می‌شود که خداوند در مقابله حق با باطل، جانب جریان حق را نگه می‌دارد و از آن دفاع می‌کند. این دفاع، گاهی از طریق نیروهای پنهان و امدادهای غیبی صورت می‌گیرد و روشن است که در بزرگ‌ترین و وسیع‌ترین رویارویی حق با باطل و انقلابی که در راستای اهداف پیامبران در نظام هستی رخ خواهد داد (قیام حضرت مهدی‌علیه السلام)، این سنّت الهی بیش از پیش جلوه خواهد کرد.

اگر چه اساس قیام حضرت مهدی‌علیه السلام بر امور طبیعی است؛ ولی به اقتضای عظمت و گستردگی آن قیام جهانی، خداوند برخی از نیروهای پنهان و فوق طبیعی را در اختیار آن حضرت قرار خواهد داد تا موجبات پیروزی ایشان، هر چه بهتر فراهم آید.

نمونه‌هایی از امدادهای غیبی:

  1. نصرت الهی

نصرت الهی یکی از نمونه‌های بارز جانبداری خداوند از اهل ایمان و جریان حق است. قرآن در این باره می‌فرماید: « وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیُّ عَزیزٌ» [2] ؛ «و قطعاً خداوند به کسی که [دین] او را یاری می‌کند، یاری می‌دهد؛ چرا که خدا سخت نیرومند شکست‌ناپذیر است».

این نصرت و یاری نه تنها شامل حال پیامبران الهی شده که در روایات فراوانی از آن به عنوان یکی از عوامل پیروزی حضرت مهدی‌علیه السلام یاد شده است.

پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله در این باره فرمود: «قائِمُ اَهْلِ بَیْتی... یُؤیَّدُ بِنَصرِ اللّهِ»؛ «... قائم اهل بیت من به نصرت الهی تأیید می‌شود». [3] .

2) فرشتگان

از دیگر نیروهای غیبی خداوند - که به یاری مؤمنان آمده و می‌آید - فرشتگان الهی هستند. خداوند در قرآن مجید، در مواردی چند یاری فرشتگان را این گونه بر شمرده است:

2-1. فرشتگان یاری دهنده حضرت لوط علیه السلام: «قالَ فَمَا خَطبُکُمْ اَیُّهَا المُرْسَلُونَ، قَالُوا اِنَّا اُرْسِلْنا اِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِم حِجارَةً مِنْ طینٍ مُسَوِّمَةً عِنْدَ رَبِکَ لِلْمُسْرِفینَ» [4] ؛ «... پس مأموریت شما چیست ای فرستادگان (خدا)؟ گفتند: ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شدیم تا بارانی از «سنگ - گل» بر آنها بفرستیم؛ سنگ هایی که از ناحیه پروردگارت برای اسرافکاران نشان شده است».

2-2. فرشتگان جنگ بدر: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ» [5] ؛ «[به‌خاطر بیاورید] زمانی را [که از شدت ناراحتی در میدان بدر] از پروردگارتان تقاضای کمک می‌کردید و او تقاضای شما را پذیرفت [او گفت] من شما را به یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود می‌آیند یاری می‌کنم».

2-3. فرشتگان در جنگ احزاب:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحًا وَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرًا» [6] ؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید؛ در آن هنگام که لشکرهای [عظیمی] به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنها فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمی‌دیدید [و به این وسیله آنها را در هم شکستیم] و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بینا است».

پیامبر گرامی اسلام‌صلی الله علیه وآله در روایتی پس از آنکه نصرالهی را از جمله امدادهای غیبی مربوط به قیام حضرت مهدی‌علیه السلام ذکر فرموده، چنین می‌گوید: «... و به وسیله فرشتگان خداوند یاری می‌شود...». [7] .

از روایات استفاده می‌شود فرشتگانی که به یاری حضرت مهدی‌علیه السلام می‌شتابند، سه گروه هستند:

الف) فرشتگان مقرب

روایات فراوانی درباره نزول فرشته وحی و دیگر ملائکه مقرّب خداوند هنگام ظهور در دست است که حکایت از عظمت و بزرگی قیام حضرت مهدی‌علیه السلام دارد.

ابوحمزه‌ثمالی گوید: از امام‌باقرعلیه السلام شنیدم که فرمود: «لَوْ قَدْ خَرَجَ قائِمُ آلِ مُحمَّدٍ لَنَصَرَهُ اللّهُ بِالْمَلائِکَةِ المُسَوِّمینَ وَالمُرْدِفینَ وَالمُنزَلِینَ وَالکَروُبینَ یَکُونُ جَبْرَئیلُ اَمامَهُ وَمیکائیلُ عَنْ یَمینِهِ وَاِسْرافیلُ عَنْ یَسارِهِ...» [8] ؛ «هرگاه قائم آل محمد خروج کند بدون شک خداوند با ملائکه مسوّمین و مردفین و منزلین و کرّوبین او را یاری خواهد فرمود. جبرئیل پیش روی او، میکائیل در سمت راست او و اسرافیل در سمت چپ او قرار دارند...».

ب) فرشتگان حاضر در جنگ بدر

روایاتی چند، از یاری شدن حضرت مهدی‌علیه السلام توسط فرشتگان حاضر در جنگ بدر حکایت دارد.

امام باقرعلیه السلام می‌فرماید: «یا ثابت! کَأَنِّی بِقائِمِ اَهلِ بَیتی قَدْ اَشرَفَ عَلی نَجَفِکُمْ هَذا - وَ أَوْمَأ بِیَدِهِ اِلَی نَاحِیَةِ الکُوفَةِ - فَاِذَا هُوَ اَشْرَفَ عَلَی نَجَفِکُم نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ‌صلی الله علیه وآله فَاِذا هُوَ نَشَرَهَا اِنحَطَّتْ عَلَیهِ مَلائِکَةُ بَدْرٍ...» [9] ؛ «ای ثابت! گویی که من هم اکنون قائم خاندان خویش را می‌نگرم که به این نجف شما نزدیک می‌شود - و با دست خود به سمت کوفه اشاره فرمود - و همین که به نجف شما نزدیک شود، پرچم رسول خداصلی الله علیه وآله را بر خواهد افراشت و چون آن را بر افرازد، فرشتگان بدر بر او فرود آیند...».

امام صادق‌علیه السلام نیز می‌فرماید: «هنگامی که قائم قیام کند، فرشتگان روز بدر (آنهایی که در جنگ بدر به یاری پیامبر آمدند)، فرود می‌آیند و آنان پنج هزارند». [10] .

ج) فرشتگان قیام امام حسین

از روایات استفاده می‌شود که فرشتگانی در روز عاشورا، جهت یاری امام حسین‌علیه السلام نازل شدند؛ ولی به تقدیر الهی آن گاه رسیدند که کارزار به پایان رسیده بود؛ از این رو خداوند آنها را مأمور ساخت تا هنگام قیام منتقم خون امام حسین‌علیه السلام، در زمین بمانند و چون آن منتقم ظهور کرد، او را یاری کنند و انتقام خون شهید کربلا را از ستمگران باز ستانند. شعار ایشان «یا لَثاراتِ الحُسَیْن» است. [11] .

3) القای ترس در دل دشمنان

خدای جهان آفرین در قیام جهانی حضرت مهدی‌علیه السلام، ترس و دلهره را بر قلب کافران و مشرکان و ستمگران حق ستیز خواهد افکند و آنان قدرت تصمیم‌گیری و مخالفت را از دست خواهند داد. البته این القای ترس قبلاً نیز در زمان پیامبران وجود داشته است. قرآن شریف در آیات فراوانی به آن اشاره کرده است؛ از جمله می‌فرماید: «سَنُلقِی فِی قُلُوبِ الَّذیِنَ کَفَروُا الرُّعْبَ...» [12] ؛ «ما در دل‌های کسانی که کفر ورزیدند بیم و هراس خواهیم افکند».

بر اساس این باور، هیچ مانعی ندارد که یکی از امدادهای غیبی خداوند برای حضرت مهدی‌علیه السلام رعب و ترس باشد که خداوند در دل دشمنان می‌اندازد؛ همان‌گونه که در روایات بسیاری بدان تصریح شده است. امام باقرعلیه السلام در این باره فرمود: «القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بِالرُّعْبِ» [13]؛ «قائم ما منصور به رعب (یاری شده با القای ترس در دل دشمنان او) است».

4) نیروهای طبیعت

بخشی از امدادهای غیبی در عصر ظهور، همان تسخیر نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را به آنها مجهز کرده است؛ همانند: بادها، طوفان‌ها، ابرها و... .

قرآن درباره تسخیر برخی از این عوامل برای حضرت سلیمان‌علیه السلام چنین فرموده است: «وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلی اْلأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عالِمینَ» [14] ؛ «و تند باد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پر برکت کرده بودیم حرکت می‌کرد، و ما از همه چیز آگاه بودیم».

همچنین درباره یاری رسول گرامی اسلام‌صلی الله علیه وآله، در جنگ احزاب به وسیله باد و طوفان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرًا» [15] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نعمت خدا بر خودتان را به یاد آوردید در آن هنگام که لشکرهای [عظیمی] به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفانی سخت بر آنها فرستادیم...».

در روایات فراوانی «عوامل طبیعی» از جمله امدادهای غیبی برای آخرین حجّت الهی ذکر شده است.

رسول گرامی اسلام‌صلی الله علیه وآله در حدیث «معراج» به نقل از خداوند متعال چنین فرموده است: «... وَلَاُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیاحَ وَلأُذَلِلَنَّ لَهُ الرِّقابَ الصِّعاب...» [16] ؛ «... و باد را مسخر او می‌کنم و گردنکشان سخت را رام او می‌سازم...».

 

[1] بقره (2)، آیه 2 و 3.

[2] حج (22)، آیه 40.

[3] کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج1، ص257، ح2.

[4] ذاریات (51)، آیه 34 - 31.

[5] انفال (8)، آیه 9.

[6] احزاب (33)، آیه 9.

[7] کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج1، ص257، ح2.

[8] الغیبة، ص 234، ح 22.

[9] همان، ص 307، ح 2.

[10] همان، ص 244، ح 44.

[11] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 399، ح 58.

[12] آل عمران (3)، آیه 151.

[13] کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 330، ح 16.

[14] انبیا(21)، آیه 81.

[15] احزاب (33)، آیه 9.

[16] کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 254، باب 23، ح 4.

www.313rahro.blog.ir

۳ ۰ ۱ دیدگاه

اهل سنت و انتظار

اهل سنت و انتظار

انسان مسلمان که به قرآن کریم معتقد است، و آن را، کتاب خدا می داند، و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معتقد است و او را پیام آور و وحی می داند، و تعالیم او را تعالیم الهی می شناسد، باید به «مهدی (عج)» و «انتظار» معتقد باشد، و به «آداب انتظار» عمل کند و خویشتن را برای چنان ظهور عظیم، آماده سازد.
توجّه و تأمّل در این همه حدیث نبوی و اقوال صحابه و تابعین و این همه راوی و سند و کتاب و تألیف و قول و تصریح و این همه محتوای غنی و مسلّم قرآن کریم، ایجاب می کند، که سراسر جهان تسنّن، از وجود این ولیّ بزرگ الهی غافل نمانند، و همه ی آنان، از هر مذهب و در همه کشور دارای این جهان بینی اسلامی، یعنی: اعتقاد به ظهور قائم (عج)، برای نابود کردن ظلم جهان، باشند و مانند شیعه، توجّهات و توسّلاتی نیز به ساحت اعلای آن امام، داشته باشند.
علمای بزرگ اهل سنّت، در زمینه ی مهدویّت کتابهای خاصّ نوشته و منتشر کرده اند و برخی در کتابهایشان، بخشی را به این موضوع عظیم اختصاص داده اند، که این خود بیانگر اهمیّت انتظار در بین اهل سنّت است. («خورشید مغرب»، ص 85)

۳ ۰ ۰ دیدگاه

ابدال

ابدال

«ابدال» جمع «بَدَل» یا «بَدِیل»، عده‌ای معلوم از صالحان و خاصان خدا [هستند] که گویند: هیچ‌گاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپاست. آن گاه که یکی از آنان بمیرد، خدای تعالی دیگری را به جای او برانگیزد [1] تا آن شمار - که به قولی هفت و به قولی هفتاد است - همواره کامل بماند. [2] .
برخی نیز گفته‌اند: «آنان گروهی اند که خداوند به وسیله آنها دین را بر پا نگه می‌دارد و روزی را نازل می‌گرداند. چهل نفر از ایشان در شام و سی نفر در سایر بلاد هستند. هر گاه یکی از دنیا برود، کس دیگری هماننداو به‌جای او قرار می‌گیرد». [3] .
علت اینکه «ابدال» نامیده شده‌اند، همین است که چون یکی از دنیا رود، کسی مانند او جایش را می‌گیرد. [4] .
در روایات اسلامی آمده است: «ایشان گروهی از یاران حضرت مهدی‌علیه السلام در شام هستند [5] و هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مکه رسانده با ایشان بیعت می‌کنند».
البته در برخی روایات «ابدال» همان اوصیا معرفی شده‌اند. از خالد بن هیثم فارسی نقل شده که گفت: «به امام رضاعلیه السلام عرض کردم مردم اعتقاد دارند که بر روی زمین ابدالی هستند؛ ایشان کیانند؟ حضرت فرمود: راست می‌گویند: ابدال همان اوصیا هستند که خداوند ایشان را بدل پیامبران قرار داد؛ وقتی که دیگر نبوّت با پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله به پایان رسید.». [6] .
درباره ویژگی این افراد گفته شده است: «... رُهْبانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُم زُبُرَ الحَدِیدِ فَیُبایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ...»؛ [7] «آنان راهبان شب و شیران روز هستند. دل‌های‌شان چون فولاد سخت است که در میان رکن و مقام، با آخرین ذخیره الهی حضرت مهدی‌علیه السلام بیعت می‌کنند.»


[1] کنزالعمال، ج 11، ص 125.
[2] علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ابدال.
[3] خلیل بن احمد، العین، ج 8، ص 45؛ ر.ک: حلیةالاولیاء، ج 3، ص 114؛ کشف الخفاء، ج 1، ص 25.
[4] مجمع‌البحرین، ج 5، ص 319.
[5] کتاب‌الغیبة، ص 476؛ شیخ مفید، اختصاص، ص 208 و مسند ابی یعلی، ج 12، ص 270؛ صحیح‌ابن حبان، ج 15، ص 159.
[6] طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 437.
[7] شیخ مفید، الاختصاص، ص 208.

۳ ۰ ۱ دیدگاه

انتظار

انتظار

 

انتظار» در فرهنگ متعالی اسلام - بویژه در مذهب گران سنگ تشیّع - از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در مباحث مهدویّت درخشندگی خاصی دارد.
مجموعه روایاتی که سخن از انتظار گفته اند، به دو دسته کلی تقسیم می شود: دسته نخست روایاتی است که به انتظار فرج و گشایش به صورت عام و کلی اشاره کرده است. اگرچه مصداق کامل و تام آن «فرج عمومی» در سطح جهان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز هست؛ ولی هر گشایشی را
نیز شامل می گردد.
دسته دوم، روایاتی است که در خصوص فرج قائم آل محمدعلیهم السلام و ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است.
یک . در دسته نخست با تعبیرهای متفاوتی مواجه می شویم:
- گاهی از آن به عنوان عبادت یاد شده است: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَهٌ» [1] .
- گاهی از آن به عنوان برترین عبادات یاد شده است: همان حضرت فرمود: «اَفضَلُ العِبادَهِ اِنتِظارُ الفَرَجِ». [2] .
- گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده می شود و از آن به عنوان برترین کارهای امت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله یاد می شود: «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِی اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ». [3] .
- گاهی هم به آثار وضعی انتظار اشاره شده، خودِ انتظار فرج نوعی فرج و گشایش معرفی گشته است. در این باره امام سجّادعلیه السلام فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ». [4] .
- بالاخره رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آن را برترین جهاد امت اسلام دانسته است فرمود: «اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الفَرَجِ». [5] .
دو . در دسته دوم نیز با مضامین فراوانی مواجه هستیم که برخی از آنها از این قرار است:
- امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلیمِ وَالرَّدِّ اِلینا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِکُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِکُم» [6] ؛ «بر شما باد به تسلیم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما».
- امام باقرعلیه السلام نیز - آن گاه که دین مرضی خداوند را تعریف می کند - پس از شمردن اموری می فرماید: «وَالتَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا...». [7] .
این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار فرج -
چه به معنای عام آن و چه به معنای خاصّ - در فرهنگ دین مقدس اسلام جایگاه والایی دارد.
اما انتظار چیست؟
ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است؛ به گونه ای که بدون «انتظار» زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی، ظرف پویایی، تلاش و حرکت به سوی فردا و فرداها است. این چنین پویایی و حرکتی، بدون عنصر «انتظار» ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و پایداری و امید به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم می بخشد و پویایی و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین می کند؛ از این رو است که ماهیت زندگی با انتظار پیوندی ناگسستنی دارد. پدیده انتظار انسان را به حرکت در جهت مناسب با آن بر می انگیزد و از هر حرکت و گرایش به جهت های نامتناسب یا ناسازگار و متضاد با انتظار باز می دارد.
انتظارهای دیگر نیز - که از انتظار اصل حیات فراتر می رود و به انتظار آرمان ها و هدف های برتر حیات و فرازهای زندگی می رسد - اندیشه و عمل آدمی را در راستای تحقق آن آرمان ها و هدف ها، قرار می دهد و او را وا می دارد تا راه ها و شیوه هایی را برگزیند تا به خواسته ها و هدف هایش نزدیک شود و موانع راه را کنار زند. از اینجاست که انسان به آمادگی و آماده سازی خود و محیط خود می پردازد و زمینه آرمان ها و هدف های خویش را فراهم می آورد.
پی نوشت‌ومنابع
[1] کشف الغمه، ج 2، ص 101؛ الأمالی طوسی، ص 405.
[2] کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 287.
همچنین ر.ک: سنن الترمذی، ج 5، ص 565.
[3] عیون اخبارالرضاصلی الله علیه وآله، ج 2، ص 36؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 644.
[4] الاحتجاج، ج 2، ص 317؛ کمال الدین، ج 1، ص 319.
[5] تحف العقول، ص 37.
[6] رجال کشی، ص 138.
[7] الکافی، ج 2، ص 23، ح 13.

۳ ۰ ۰ دیدگاه

آخرالزمان

آخرالزمان

روزگاری بر دنیا سپری شده که دیباچه زندگی دنیایی به شمار می آید و زمانی نیز خواهد گذشت که پایان این کتاب خواهد بود. برگه های پایانی کتاب زندگی انسان در زمین «آخِرُالزّمان» خوانده می شود. «آخِرُالزّمان» اصطلاحی است که در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ به چشم می خورد و در ادیان ابراهیمی، از برجستگی و اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اصطلاح معمولاً به روزگار پایانی دنیا و رویدادهایی گفته می شودکه ممکن است در این بخش از زندگی دنیوی به وقوع پیوندد. ادیان بزرگ در باره آن پیشگویی هایی کرده اند؛ برای مثال در «انجیل» آمده است: «... و این را بدان که اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسید، زیرا که خواهند بود مردم خود دوست و زرپرست و مغرور و متکبّر و کفرگو و نافرمان والدین و حق ناشناس و بی دین، و بی الفت و بی وفا و خبث کننده و بی پرهیز و بی حلم و با خوبان بی اعتنا، و خائن و کم حوصله و عبوس کننده و عیش را بر خدا ترجیح می دهند». [1] .
قرآن مجید در آیات فراوان به دوران «آخِرُالزّمان» اشاره کرده [2] و در معارف ارزشمند اسلامی، این اصطلاح در دو معنای کلی به کار رفته است:
1. مدت زمانی طولانی که با ولادت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله آغاز و با شروع رستاخیز بزرگ پایان می یابد. از این رو آن پیامبر الهی را پیامبر آخِرُالزّمان نیز نامیده اند. [3] .
2. مدت زمانی که با ولادت واپسین جانشین پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله حضرت مهدی علیه السلام مقارن شده و زمان غیبت و ظهور را در برگفته، با
شروع قیامت به انجام می رسد.
روایات معصومین علیهم السلام نشان می دهد:
یکم. با سپری شدن این دوران، بساط زندگی دنیوی برچیده و مرحله ای جدید در نظام آفرینش آغاز می شود.
دوم. آخِرُالزّمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم می شود: دوران نخست که در آن انسان به مراحل پایانی انحطاط اخلاقی می رسد. فساد اخلاقی و ستم همه جوامع بشری را فرا می گیرد و واپسین امیدهای بشری به ناامیدی می گراید. دوران بعد، عصر تحقّق وعده های الهی به پیامبران و اولیای خدا است وبا قیام مصلح جهانی آغاز می شود.
کلیات عقاید مربوط به «آخِرُالزّمان» تقریباً از سوی همه فرقه های بزرگ اسلامی پذیرفته شده است؛ ولی در خصوص وابستگی این تحولات به ظهور مهدی موعودعلیه السلام و نیز هویت او اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامی، حضرت مهدی علیه السلام و حکومت جهانی او را حسن ختام حیات بشردر کره زمین و او را همان موعود امت ها می دانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدی علیه السلام، برخی از ائمه و نیکان و صالحان و نیز بدان و تبهکاران تحت عنوان «رجعت» به دنیا باز می گردند وزندگی دنیایی پایان می یابد.
با گلگشتی در کلمات نورانی معصومان علیهم السلام، می توان واژه هایی را که بیانگر پیوند مهدویّت و آخِرُالزّمان است، یافت. این واژه ها عبارت است از:
1 . «آخِرُالزَّمان» (پایان زمان)
پیامبرصلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود: «اَلا اُبَشِّرُکَ اَلا اُخْبِرُکَ یا عَلِیُّ فَقالَ: بَلی یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ کانَ جَبْرَئیلُ عِندی آنِفاً وَاَخْبَرَنی اَنَّ القائِمَ الَّذِی یَخْرُجُ فِی آخِرِالزَّمانِ فَیَمْلَأُ الاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوراً مِنْ ذُرّیَّتِکَ مِنْ وُلْدِالحُسَیْنِ». [4] .
«آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله، یا رسول اللّه! آن حضرت فرمود:
هم اینک جبرئیل نزد من بود و مرا خبر داد قائمی که در آخِرُالزّمان ظهور می کند و زمین را پر از عدل و داد می سازد - همان گونه که از ظلم و جور آکنده شده - از نسل تو و از فرزندان حسین علیه السلام است».
2 . «لا تَذهَبُ الدُّنیا» (دنیا به پایان نمی رسد)
این تعبیر بیانگر حتمی بودن تحقّق حوادثی است که پس از آن ذکر می شود. عبداللّه بن مسعود می گوید: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «لا تَذهَبُ الدُّنیا حَتّی یَلِیَ اُمَّتِی رَجُلٌ مِنْ اَهلِ بَیْتِی یُقالُ لَهُ المَهْدِیُّ»؛ [5] «دنیا به پایان نمی رسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته می شود».
و روشن است دنیا به پایان نمی رسد مگر اینکه بخش پایانی اش (آخِرُالزّمان) را پشت سرگذارد.
3 . «لا تَقُومُ السّاعَه» (قیامت برپا نمی شود)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود:
«لا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی یَقُومَ قائِمٌ لِلحَقِّ مِنَّا وَذلِکَ حِینَ یَأذَنُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَمَنْ تَبِعَهُ نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ...»؛ [6] «قیامت بر پا نمی شود تا اینکه قیام کننده ای به حق از خاندان ما قیام کند و این هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید و هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد».
4 . «لاتَنقَضِی الاَیَّامُ» (روزها منقضی نگردد)
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «وَلا تَنْقَضِی الاَیَّامُ حَتّی یَمْلِکُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتِی یُواطِی ءُ اِسمُهُ اِسْمی»؛ [7] «روزها منقضی نگردد تا اینکه مردی از اهل بیت من بر زمین حکومت کند که همنام من است».
5 . «لَوْ لَمْ یَبقَ مِنَ الدُّنیا اِلاّ یَومٌ واحِدٌ»
(اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند)
امیرمؤمنان علیه السلام بر بالای منبر در شهر کوفه چنین فرمود: «لَو لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنیا اِلاَّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلک الیَومَ حَتی یَبْعَثَ اللّهُ رَجُلاً مِنّی»؛ [8] «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندانم بر انگیخته شود».
6 . «عِندَ اِنقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ» (در بخش پایانی زمان)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یکُونُ عِنْدَ اِنقِطَاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورِ الفِتَنِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ المهدی عَطاؤهُ هَنیِئاً»؛ [9] «هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنه ها، مردی هست که به او مهدی گفته می شود و بخشش بسیار دارد».
پی نوشت‌ومنابع:
[1] کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، نامه دوم پولس حواری به تیموتیوس، باب سوم.
[2] ر.ک: سوره واقعه (59)، آیات 40 و14 و 49؛ حجر (15)، آیه 24؛ اعراف (128).
[3] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 190؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 40، ص 177؛ ج 2، ص 87؛ همچنین ر.ک: تفسیر قرطبی، ج 4، ص 306؛ تفسیر طبری، ج 1، ص 557.
[4] ابن ابی زینب نعمانی، الغیبه، ص 357.
[5] شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 182، ح 141 و ر.ک: سنن ترمذی، ج 4، ص 505؛ مسند احمد، ج 1، ص 377؛ تاریخ بغداد، ج 4، ص 388.
[6] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج2، ص59؛ ر.ک: کشف الغمه، ج 2، ص 459.
[7] طبری، آملی، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 258.
[8] کتاب الغیبه، ص 46. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 317، ح 4؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج 2، ص 227.
[9] اربلی،
کشف الغمه، ج 3، ص 260؛ ر.ک: بحارالانوار، ج 51، ص

۴ ۰ ۱ دیدگاه


313رهرو رسانه منتظران ظهور

رسانه 313رهرو ان‌شاءالله هر روز بتواند کلیپ ها و صوت های گلچین شده در مورد آقا امام زمان از بدو تولد ایشان تا به حال را بتواند پوشش قرار دهد.
همچنین در زمینه های مختلف از جمله انقلاب و اخبار مهم روز ان‌شاءالله به یاری خداوند متعال برای شما بزرگواران بتوانیم پوشش بدهیم.
در این بلاگ ان‌شاءالله باتوکل به خدا و امام زمان هدف بزرگی را در پیش خواهیم داشت،لکن عناوین اهداف اصلی را مختصر به حضور شما عزیزان بصورت چکیده در زیر مشاهده و نظرات خود را برای یاری ما در این مسیر پر خیر و برکت و پرفیض در عین حال دشوار،در میان بگذارید:

●مقدمه،معرفی اهداف کلی
●امامت امام زمان(عج)
●فعالیت های دروغین
●آخرالزمان
●انتظار
●احادیث مهدویت
●سواد رسانه ای
و...

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی